3 اصول سیاست و آئین کشورداری در کلام امیرالمومنین (1) - صراحت 4 |
اصول سیاست و آئین کشورداری در کلام امیرالمومنین (1)
نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، هنگامی که او را به فرماندهی مصر برگزید، آن هنگام که اوضاع محمدبن ابی بکر متزلزل شد. این نامه از طولانیترین نامههاست که زیباییهای تمام نامهها را دارد.
بنام خداوند بخشنده و مهربان،
این فرمان بنده خدا علی امیرمومنان، به مالک اشتر پسر حارث است، در عهدی که با او دارد، هنگامی که او را به فرمانداری مصر برمیگزیند تا خراج آن دیار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد کند، کار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.
حتما پیشنهاد می کنم که بخوانید .
ضرورت خودسازی
او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد و آن چه در کتاب خدا آمده؛ از واجبات و سنتها را پیروی کند، دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید.
به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند، زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین کند که او را یاری دهد و بزرگ دارد آن کس را که او را بزرگ شمارد و به او فرمان میدهد تا نفس خود را از پیروی آرزوها بازدارد، و به هنگام سرکشی رامش نماید، که:
«همانا نفس همواره به بدی وامیدارد جز آن که خدا رحمت آورد.» (1)
پس ای مالک بدان! من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولتهای عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم به کارهای تو چنان مینگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود مینگری، و درباره تو آن میگویند که تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی، و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختیار گیر و از آن چه حلال نیست خویشتن داری کن، زیرا بخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آن چه دوست دارد، یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی.
اخلاق رهبری(روش برخورد با مردم)
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش میباشند، اگر گناهی از آنان سر میزند، یا علتهایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسیله آزمودن تو قرار داده است، هرگز با خدا مَستیز که تو را از کیفر او نجاتی نیست و از بخشش و رحمت او بی نیاز نخواهی بود، بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفر کردن شادی مکن، و از خشمی که توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باشد، به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان میدهم، باید اطاعت شود، که این گونه خود بزرگبینی دل را فاسد، و دین را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خود بزرگبینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات میدهد و تندروی تو را فرو مینشاند، و عقل و اندیشهات را به جایگاه اصلی بازمیگرداند.
پرهیز از غرور و خودپسندی
بپرهیز که در بزرگی خود را همانند خداوند پنداری و در شکوه خداوندی همانند او دانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خوار میسازد و هر خودپسندی را بی ارزش میکند. با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادی از رعیت خود که آنان را دوست داری، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنی ستم روا داشتی و کسی که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند.
و چیزی چون ستمکاری نعمت خدا را دگرگون نمیکند، و کیفر او را نزدیک نمیسازد، که خدا دعای ستمدیدگان را میشنود و در کمین ستمکاران است.
مردم گرایی، حق گرایی
دوست داشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق، میانهترین؛ و در عدل، فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گستردهترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص را از بین میبرد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر میکند. خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر و در خواستههایشان پافشارتر، و در عطا و بخششها کم سپاستر، و به هنگام منع خواستهها دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامتتر میباشند. در صورتی که ستونهای استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم میباشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد.
ضرورت رازداری
از رعیت، آنان که عیبجوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که والی در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آن چه بر تو پنهان است آشکار گردانی، و آن چه که هویداست بپوشانی، که داوری در آن چه از تو پنهان است با خدای جهان میباشد، پس چندان که میتوانی زشتیها را بپوشان، تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر کینهای را در مردم بگشای، و رشته هر نوع دشمنی را قطع کن و از آن چه که در نظر روشن نیست کناره گیر، در تصدیق سخنچین شتاب مکن، زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر میشود اما خیانتکار است.
جایگاه صحیح مشورت
بخیل را در مشورت کردن، دخالت نده، که تو را از نیکوکاری باز میدارد، و از تنگدستی میترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیه تو را سست میکند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونی هستند که ریشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است بدترین وزیران تو، کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشت، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران و یاری دهندگان ستمکارانند، تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنها را داشته اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده، و گناهکاری را سبکتر، و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر، و دوستی آنان جز با تو کمتر است، آنان را از خواص، و دوستان نزدیک، و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حقگویی از همه صریحترند و در آن چه را که خدا برای دوستانش نمیپسندد، تو را مددکار نباشند، انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.
اصول روابط اجتماعی رهبران
تا میتوانی به پرهیزکاران و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند و تو را برای اعمال زشتی که انجام ندادهای تشویق نکنند، که ستایش بی اندازه، خودپسندی میآورد، و انسان را به سرکشی وا میدارد.
هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق میگردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.
بدان ای مالک! هیچ وسیلهای برای جلب اعتماد والی به رعیت بهتر از نیکوکاری به مردم، و تخفیف مالیات، و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند، نمیباشد، پس در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوشبین شوی، که این خوشبینی بار سنگین رنج آور مشکلات را از تو برمیدارد. پس به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوشبین باش و به آنان که بدرفتاری نمودی بدگمانتر باشد و آداب پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند، پدید نیاور، که پاداش برای آوردنده سنت، و کیفر آن برای تو باشد که آنها را در هم شکستی.
با دانشمندان، فراوان گفتگو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.
شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
ای مالک بدان! مردم از گروههای گوناگونی میباشند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد، و هیچ یک از گروهها از گروه دیگر بی نیاز نیست؛
از آن قشرها، لشگریان خدا، و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشهوران، و طبقه پایین جامعه از نیازمندان و مستمندان میباشند، که برای هر یک خداوند سهمی مقرر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنت پیامبر تعیین کرده که پیمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راههای تحقق امنیت کشورند، امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد، و پایداری سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت انجام نمیشود که با آن برای جهاد با دشمن تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش به آن تکیه کنند، و نیازمندیهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمیتوانند پایدار باشند و آن قضات، و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند، که قراردادها و معاملات را استوار میکنند و آن چه به سود مسلمانان است فراهم میآورند، و در کارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند.
و گروههای یاد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنایع نمیتوانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگی را فراهم میآورند، و در بازارها عرضه میکنند، و بسیاری از وسایل زندگی را با دست میسازند که از توان دیگران خارج است.
قشر دیگر، طبقه پایین از نیازمندان و مستمندانند که باید به آنها بخشش و یاری کرد. برای تمام اقشار گوناگون یاد شده، در پیشگاه خدا گشایشی است، و همه آنان به مقداری که امورشان اصلاح شود بر زمامدار حقی مشخص دارند و زمامدار از انجام آن چه خدا بر او واجب کرده است نمیتواند موفق باشد جز آن که تلاش فراوان نماید، و از خدا یاری بطلبد، و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه کارها، آسان باشد یا دشوار، شکیبایی ورزد.
1- سیمای نظامیان
برای فرماندهی سپاه کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر و امام تو بیشتر، و دامن او پاکتر، شکیبایی او برتر باشد، از کسانی که دیر به خشم آید و عذرپذیرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان، با قدرت برخورد نماید، درشتی او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد. سپس در نظامیان با خانوادههای ریشهدار، دارای شخصیت حساب شده، خاندانی پارسا، دارای سوابقی نیکو و درخشان، که دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزدیک برقرار کن، آنان همه بزرگواری را در خود جمع کرده، و نیکیها را در خود گرد آوردهاند، پس در کارهای آنان به گونهای بیندیش که پدری مهربان درباره فرزندش میاندیشد، و مبادا آن چه را که آنان را نیرومند میکند در دیدهات بزرگ جلوه کند، و نیکوکاری تو نسبت به آنان هر چند اندک باشد را خوار مپندار، زیرا نیکی، آنان را به خیرخواهی تو خواند، و گمانشان را نسبت به تو نیکو گرداند، و رسیدگی به امور کوچک، آنان را به اعتماد رسیدگی به کارهای بزرگشان وامگذار، زیرا نیکی اندک تو را جایگاهی است که از آن سود میبرند، و نیکیهای بزرگ تو را جایی است که از آن بی نیاز نیستند. برگزیدهترین فرماندهان سپاه تو، کسی باشد که از همه بیشتر به سربازان کمک رساند، و از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان گذارد، به اندازهای که خانوادههایشان در پشت جبهه، و خودشان در آسایش کامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به یک چیز بیندیشند همانا مهربانی تو نسبت به سربازان، دلهایشان را به تو میکشاند، و همانا، روشنی چشم زمامداران، برقراری عدل در شهرها و آشکار شدن محبت مردم نسبت به والی است، که محبت دلهای رعیت جز با پاکی قلبها پدید نمیآید، و خیرخواهی آنان زمانی است که با رغبت و شوق پیرامون والی را گرفته و حکومت بار سنگینی را بر دوش رعیت نگذاشته باشد، و طولانی شدن مدت زمامداری بر ملت ناگوار نباشد. پس آرزوهای سپاهیان را برآور، و همواره از آنان ستایش کن، و کارهای مهمی که انجام دادهاند برشمار، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را برمیانگیزاند، و ترسوها را به تلاش وامیدارد، ان شاءالله. و در یک ارزشیابی دقیق، رنج و زحمات هر یک از آنان را شناسایی کن، و هرگز تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری مگذار، و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار، تا شرافت و بزرگی کسی موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشماری، یا گمنامی کسی باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانی، مشکلاتی که در احکام نظامیان برای تو پدید میآید، و اموری که برای تو شبههناکند، به خدا، و رسول خدا بازگردان، زیرا خدا برای مردمی که علاقه داشت هدایتشان کند فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردید، از خدا و رسول و امامانی که از شما هستند اطاعت کنید و اگر در چیزی نزاع دارید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید.» (2)
پس بازگرداندن چیزی به خدا یعنی عمل کردن به قرآن، و بازگرداندن به پیامبر یعنی عمل کردن به سنت او که وحدت بخش است، نه عامل پراکندگی.
ادامه در قسمت دیگر ...
¤ نویسنده: مدیر مسؤول